[دکتر حسن رحیم پور ازغدی]
ماها فارغ التحصیل میشویم از آموزش پرورش و از دانشگاه آنوقت عرضه ی حل کوچکترین مسائل زندگی شخصی خودمان را نداریم. الگوی مصرف به ما یاد نمیدهند. طرز زندگی کردن را به ما یاد نمیدهند. به تازگی خواندم که در انگلیس در برخی کالج ها درس آشپـزی و خیاطی را اجباری کرده اند. چرا؟ چون میفهمد که نیازش است باید حل کند. حالا اگر این حرف را اینجا بزنند صداها بلند میشود که امل بازی است و ...
به زندگی خارجی نگاه کن یکی یکی ببین چه مشکلاتی داری؟ این مشکلات را باید در مدرسه و دانشگاه حل کنی. به همین خاطر میگوییم نظام آموزشی نباید کپی و تقلید صرف باشد...
ما در آموزش پرورش به بچه هایمان یاد دادیم که انواع ماهی های میسیسیپی را باید حفظ کنی. ارتفاع کوهها در فلان جا را باید حفظ کنی و .. در حالی که غربی ها این حرفها را در کتابهایشان گذاشته بودند چون نیازشان بود. میخواستند در آن زمین و کوه کارشان را پیش ببرند ولی ما فقط یک چیز میخواستیم. «ما میخواهیم متجدد شویم، میخواهیم مثل شما شویم». کسی نبود به ما بگوید شما حتی اگر میخواهید مثل اینها هم بشوید لازم نیست ماهی های میسیسیپی را حفظ کنید بلکه باید ماهی های خزر و خلیج فارس و کارون را حفظ کنید...